مقدمه: ملانوما یکی از خطرناکترین سرطانهای پوست به شمار میرود و تشخیص در مراحل اولیه فقط میتواند به درمان آن کمک کند. درماتوسکوپی بهعنوان رایجترین روش بررسی غیر تهاجمی ضایعات رنگدانهای و غیر رنگدانهای پوست مبتنی بر استنتاجهای چشمی است. بهعلاوه این تکنیک نمیتواند تخمین دقیقی از مرحلۀ بیماری ارائه دهد.
روش بررسی: مشخصهسازی پلاریزاسیونی بافت ضایعات پوستی با استفاده از تفسیر تصاویر ماتریس مولر و بردار استوکس بهعنوان یک روش مکمل درماتوسکوپی برای استخراج اطلاعات کمّی و کیفی بیشتر پیشنهاد میشود که میتواند در درک تغییرات مورفولوژیکی ضایعه در مراحل مختلف بیماری به پزشک کمک نماید.
یافتهها: استفاده از نور پلاریزه در تصویربرداری باعث افزایش کنتراست تصاویر میگردد بهطوریکه ویژگیهای متمایزکنندۀ ضایعات رنگدانهای برجستهتر میشود. مراحل مختلف سرطانی شدن ضایعات با تغییر در اندازه، شکل و تجمع سلولهای ملانوسیت و تغییر در ساختار فیبرهای کلاژن همراه است. برهمکنش نور پلاریزه با بافت در اثر این تغییرات مورفولوژیکی سلولها تغییر میکند. برخی تغییرات مانند تجمع رگهای خونی چندریختی در زیر ضایعۀ ملانوما میتواند باعث ایجاد ریتاردنس دایروی در نور پلاریزۀ برگشتی از بافت شود و بهعنوان پارامتری برای تفکیک این ضایعات از نوع خوشخیم بهکار برده شود.
نتیجهگیری: با پایش تغییرات با مشخصهسازی پلاریزاسیونی بافت و استخراج پارامترهای پلاریزاسیونی میتوان اطلاعاتی از فیزیولوژی ضایعه و مرحلۀ بیماری ارائه داد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |